نعمت خداداده
مـُردم از روی ترش روی
خدا داده ی تو
اخم ما بین دو ابروی خدا داده ی تو
دائماً نعره زنی ، عربده و داد و هوار گوش ما کر
ز بلن گوی خداداده ی تو
وه چه بی بویی و بی خاصیتی ، من چه کنم هیکل گنده
ی بی بوی خدا داده ی تو
گر چه دستت شده رو ، باز هم از رو نروی سنگ پا
هست مگر روی خدا داده ی تو
ملتی بر سر انگشت تو بازیچه شده مرحبا بر برو بازوی خداداده ی تو
پا نهاده به سر گرده ی ما می تازی به گمانت همه یابوی خداداده ی تو
آن همه وعده وعیدات چه شد خالی بند وعده سر خرمن لولوی خداداده ی تو
لنگ انداخته جادوی شیاطین رجیم پیش آن فتنه و جادوی خدا داده ی تو
ترسم از آن که دهد کار به دستم روزی ذات بد طینت و کرموی خداداده ی تو
تو برو آن ور جو ، من بروم این ور جو نرود آب
من از جوی خدا داده ی تو
گر چه ما هالوی دهریم ، ولی ایوالله به سر و هیکل هالوی خدا داده ی تو
منبع: وبلاگ محمدرضا عالی پیام
موضوع مطلب :